امیررضا حاجی نیا؛ نسرین دخت خطاط
دوره 12، شماره 22 ، اسفند 1397، ، صفحه 35-53
چکیده
اهمیت، جذابیت و نوگراییِ تربیت احساساتی اثر گوستاو فلوبر تا اندازۀ زیادی از الحاق تاریخ در رمان ناشی میشود. برخی از منتقدان امروزی بر این عقیدهاند که برای اجتناب از ارائۀ قاعدهمند تاریخ در ساختار ...
بیشتر
اهمیت، جذابیت و نوگراییِ تربیت احساساتی اثر گوستاو فلوبر تا اندازۀ زیادی از الحاق تاریخ در رمان ناشی میشود. برخی از منتقدان امروزی بر این عقیدهاند که برای اجتناب از ارائۀ قاعدهمند تاریخ در ساختار داستانی، فلوبر از یک نظام بیسابقه و مبتکرانه بهره برده است. بنابراین نقد مدرن به بوطیقای تاریخ علاقه نشان میدهد یا به عبارت بهتر به گونهای از گفتمان خاص که به مدد آن فلوبر در یک اثر تخیلی، واقعیت سیاسی عصر خود را میسازد، به هم میریزد و دوباره میسازد. در واقع ما درصدد مطالعۀ روندی هستیم که به تنظیم و سازماندهی وقایع تاریخی میانجامد، تا نشان دهیم چگونه انقلاب 1848 در سراسر رمان به شیوهای پراکنده و از خلال صحنهها، گفتگوها و رویدادها ارائه شده است. برای احاطۀ بیشتر به مسئله، به بررسی شیوهها و فرآیندهای نوینی میپردازیم که فلوبر برای صرف نظر کردن از گفتمان صریح تاریخی آنها را خلق میکند. این فرآیندها به تاریخ امکان میدهند تا خود را به مدد زاویۀ دید درونی و کارکرد روایی توصیفها به صورت منقطع نقل کند. در واقع از خلال قطعههای توصیفیِ پراکنده است که فلوبر در به حاشیه بردن تاریخ موفق میشود و بدین گونه حضور آن را از طریق غیبتش مشخصتر و شاید حتی برای خواننده جذابتر میسازد.